تی تی و دغدغه هایش

دغدغه ام « چه گفتن » نیست « چطور گفتن » است

۸ مطلب با موضوع «فلسفه بافی های زنی که پروازمیکند» ثبت شده است

من داشتم گوش میدادم فقط.



- میدونی از ساعت ۹ تا ۲ نصف شب توی فضای باز با دی جی زدند و رقصیدند.یعنی فکر نمیکنند که توی همسایگیشون ممکنه افراد پیر یا مریض یا بچه باشند و صدا اذیتشون کنه؟من نمی فهمم آدما چطور می تونند این قدر بقیه رو نبینند؟

+حالا من فکر میکنم این ماها هستیم که جوری بزرگ شدیم که بیشتر از اینکه به خودمون فکر کنیم، به بقیه فکر می کنیم،بیشتر از اینکه خودمونو ببینیم بقیه رو‌ میبینیم و این اصلا خوب نیست.‌

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
تی تی خانوم

مردی که خوب بود و میشد عالی باشد


آدم ها مجموعه ای از کارهای نیک و بدند..که گاهی این مجموعه به یک سمت سنگین تر میشود. این موضوع راجع به سیاستمداران مهم تر است چرا که هر عمل، تصمیم و فکرشان گستره ی بزرگی از آدم ها را در بر میگیرد و زندگی خیلی ها را تحت تاثیر قرار میدهد..این است که اگر اعمال بدشان سنگین تر است (و اگر آن دنیایی وجود داشته باشد) فقط خود خداست که می تواند به دادشان برسد..اگر هم اعمال خوبشان سنگین تر است که خوشا به حالشان.




موافقین ۱ مخالفین ۰
تی تی خانوم

به فرزندانمان عذرخواهی کردن را یاد بدهیم



باید 4500 به من پس می داد. داشتن پول خرد جزو ملزومات شغلِ رانندگی ست.با اخم و تخم و نه و نوچ از بین یک دسته اسکناس، دو تا دو هزاری بیرون کشید و با لحن طلبکارانه ای گفت: تازه این ها را هم بدهم به شما چیزی برایم باقی نمی ماند!! پول را گرفتم و برای پانصد باقی مانده چانه نزدم.حالا همش دارم به این فکر میکنم که ما در سطح ها و ابعادِ کوچک هم عذرخواهی بلد نیستیم چه رسد به سطح های مدیریتی و ابعادِ بزرگ!




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
تی تی خانوم

قسمتان می دهم به عطر گل های بهاری



یک وبلاگی بود .. مال یک پسر جوان .. شیوه اش این بود که همیشه چند خط ِ کوتاه می نوشت و در انتهای هر پست به پیوست همواره یک آهنگ بی کلام قرار می داد . انتخاب هایش بی نظیر بودند و کاملا باب طبع ِ من .. اصلا گویی هر بار دست هایم را گرفته باشد و شبیه فالگیرها قدری به کف دستم خیره شده و گفته باشد " خب تی تی خانوم بنظر می رسد امروز این آهنگ با حس و حال تو جور است .. بفرما.. تقدیم به تو .. گوش بده "
بی خردانه ترین کار این بود که به حافظه ی مرورگر اطمینان داشتم و بعد خیلی ساده چنین وبی را گم کردم !

+ آهای مردم شهر .. آدم های زندگی تان را گم نکنید .. آن هایی که بی دلیل خنده به لبانتان می آورند .. آن هایی که حس های خوب به شما می دهند .. آن هایی که باعث می شوند حس کنید بی نظیر هستید ؛ گمشان نکنید ... به روزگار و بازی هایش اطمینان نداشته باشید !


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
تی تی خانوم

گاهی مشکل خودِ ما هستیم



هر بار به عکس هایم نگاه میکردم از یک چیزی مطمئن بودم و آن اینکه این روزها هیچ از مانتوهایم راضی نیستم ! اصلا این تیپ موردعلاقه ی من نیست و در هیچ کدامشان احساس خوبی ندارم !
طبیعتا به دنبال عامل و علتش گشتم .. فکر کردم یا دلیلش این است که برای خرید کردن وقت نمی گذارم یا بخاطر این که اینجا اصلا لباس های خوبی پیدا نمی شود..تنوع فوق العاده کم است !
بعدتر که فکر کردم دیدم من هیچوقت زمان زیادی صرف خریدهایم نکرده ام و هیچ وقت هم نشده برای خرید لباس از استان خارج شده باشم .. پس دلیل این عدم رضایت چیزی جز این دو باید باشد!
امروز داشتم یکی از عکس های دو سال پیش را نگاه می کردم .. اوپس !! من توی عکس های جدید در مقایسه با قبل کمی تپل تر شده بودم ! نتیجه گیری ساده بود .. مشکل از خرید نبود ! از عدم تنوع لباس ها نبود ! از وقت نگذاشتن نبود .. مشکل خود ِ من بودم .. اینکه گویا نه لباس ها ، که این "یک نمه تپلی"ست که به من نمی آید !


+گاهی منسوب کردن مشکلات به چیزی جز آن چه که در ماست بنظر اولین و ساده ترین راه است !

 
موافقین ۰ مخالفین ۰
تی تی خانوم

از واقعیت تا شایعه !



اولش همینجوری با تعجب به عکسی که بریده ای از یک روزنامه بود زل زده بودم . فکر کردم اوه چه اتفاق غیرانسانی و ناجوانمردانه ای . یک پزشک بخاطر عدم پرداخت دستمزد توسط خانواده بیمار دستور ِباز کردن بخیه ی کودک را می دهد ! خیلی سریع سیل خاطراتی که دیگران از دریافت پول های اضافه توسط پزشکان برایم تعریف کرده بودند به ذهنم هجوم آورد که خب پذیرش واقعه  را خیلی راحت و باور پذیر میکرد. (حالا البته بماند که بعد از عصبانیت و ناراحتی و هیجانات اولیه ، بخاطر عشق و علاقه ی ناخوداگاهی که به امپاتی دارم چه فکرهایی از ذهنم گذشت )

بعد رگباری از خبرهای مختلف بود که در شبکه های اجتماعی منتشر شد . عکس های مختلف , کاریکاتورها و شعرها و پست های گونه گون راجع بهش . پای تلویزیون هم به ماجرا باز شد و خبر از توبیخ بیمارستان و کادر و آن پزشک و پرستار خاطی داد.

اما ماجرا همینجا تمام نشد . حالا موج جدید دیگری درگرفت در حمایت از این پزشک و پرستار . که آقا جریان اصلا این شکلی نبوده است . بچه ای با زخم سطحی چانه وارد بیمارستان شده اما والدین توان پرداخت هزینه ی بیمارستان را(هزینه ی بیمارستان , نه که پزشک) نداشته اند بهمین خاطر پشیمان شده اند و رفته اند . هیچ مشکلی هم نبوده تا اینکه بعد از ده روز این خانواده با تحریک نمی دانم کی ها تصمیم به رسانه ای کردن جریان میکنند !!! در ادامه هم عکس هایی ضمیمه شده بود با متن نوشته هایی در خصوص پرستاران و پزشکان فداکاری که هیچگاه کارهای انسان دوستانه شان جایی اعلام و رسانه ای نشده بود .

 

حالا دقیقا همین جریان راجع به آنفولانزای خوکی هم رخ داده است !


این البته فقط یک مثال بود تا بگویم هر بار خبری پخش می شود آدم آخرش نمی داندمیزان صحتش چقدر است ! همیشه بخش زیادی از وقت هر کداممان صرف این می شود که در ساده ترین حالت از مخمان مدد جسته و دو دو تا چهار تا کنیم تا حدس بزنیم کدام خبر صحت دارد کدام ندارد .. کدام بخش به واقعیت نزدیک تر است کدام نه . چرا ؟ چون شفاف سازی در مملکت ما جزو محالات شده . لاپوشانی و خبرها را هزار جور در لفافه پیچاندن و اذهان عمومی را از اصل واقعه دور کردن جزو بی بدلیل ساختار خبری مان شده است . به همین خاطر شایعه سازی در چنین مملکتی اصلا سخت نیست طوری که به مرحله ای رسیده ایم که هی با دیده ی شک و تردید به همه چیز نگاه می کنیم !!


پ ن : یک نکته ی نه چندان مهم ولی خنده دار دیگر .. این که آدم دست آخر نمیداند در برابر خبرهای اینچنینی چه عکس العملی داشته باشد.وقتی نظرت را می پرسند اگر هیچی نگویی فردایش کلی متن پخش میشود در مذمت سکوت کنندگان که آهای آدم های بی احساس و بی مسئولیت که در برابر فلان موضوع ساکت بودید .. عکس العمل نشان میدهی فرداش کلی متن پخش می شود که آهای کسانی که برای فلان موضوع کاسه داغ تر از آش شده بودید چرا فلان جا صدایتان در نمی آید .. خبر را پخش میکنی می گویند آهای کسانی که زرتی هر پیامی میرسد منتشر می کنید .. منتشر نکنی میگویند آهای کسانی که بی بخار هستید و زحمت پخش خبر را هم نمی کشید :)

خلاصه بلبشویی ست برای خودش !






موافقین ۰ مخالفین ۰
تی تی خانوم

بردهای اولیه



یک قدم نزدیک شدن به خودت ..  به افکار و عقایدت .. و یکی از بندهای ذهنی ات را گسستن .. می تواند در نوع خود برد بزرگی محسوب شود .




موافقین ۱ مخالفین ۰
تی تی خانوم

بیایید آدم خوبه ی قصه ی این دنیا باشیم


همیشه از عیب و ایرادهایمان گفته ام .. از مشکلات اخلاقی همه مان .. از منجلاب فرهنگی که روزبروز بیش از قبل در آن فرو می رویم 

!

اما هرگز ناامید مطلق و صفر نبوده ام .. همیشه این اعتقاد ( که گاه پر رنگ می شود و می رسد به ابرهای آسمان هفتم ) را داشته ام که می شود آدم های بهتری باشیم اگر و اگر بخواهیم . 

اوهوم مطمینم تنها کافیست که بخواهیم !



موافقین ۰ مخالفین ۰
تی تی خانوم