تی تی و دغدغه هایش

دغدغه ام « چه گفتن » نیست « چطور گفتن » است

۴ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

از این زاویه که نگاه کنی میبینی توقعت خنده دار است



بک عده این چند روز مدام شکوه می کنند که چرا اجازه ندادند حبیب ِ خواننده در قطعه ی هنرمندان دفن شود. به نظر من داشتن چنین توقعی از جمهوری اسلامی خارج از ماهیت این حکومت است .. مثل این است که از تمساح بخواهید تمساح نباشد .




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
تی تی خانوم

سخن هفته:دستت را از توی جیب بقیه دربیاور



امروز دوباره یاد حرف راننده تاکسی ای افتادم که خیلی وقت پیش به من گفته بود: افتادیم به جون ِ همدیگه! کاری کردند که دیگه داریم از جیب همدیگه دزدی می کنیم!




موافقین ۰ مخالفین ۰
تی تی خانوم

من با چشم های گردشده به دوربین زل زده ام، شما چطور؟



پسره قبل از آشنایی سنتی اش با دخترک و خواستگاری و این حرف ها با دو تا دختر زیبای دیگر رابطه ی صیغه ای داشته است، با یکی به مدت یک سال و با دیگری به مدت دو سال .. قبل از آن هم نیازش را با "خودارضایی" رفع می کرده ! بعد از آنها هم همینطور ولی کمتر .. مدتی که از آشنایی شان می گذرد تمام ِ این ها را به دخترک می گوید ، او هم با این تفکر که این ها مال گذشته است و بهرحال نیاز آدمی ست و الان قرن 21 است و از این دست استدلالات، اشکالی در این مورد نمی بیند و می پذیرد!

همه جیز داشته خوب پیش می رفته کلی عاشق هم شده بودند فقط یک قدم مانده بوده به عقد که پسره از دخترک میپرسد:"تو چی؟تو تا حالا خودارضایی کرده ای؟" دخترک با خودش فکر می کند که خب مردی که طی این سال ها نتوانسته نیازش را سرکوب کند و در پی رفعش برآمده حتما درک خواهد کرد که خیلی از دختران مجرد و باکره ی این کشور هم مثل خود ِ او توانایی سرکوب غریزه شان را ندارند و در نتیجه برای رفع نیازهای شدید جنسی شان کاری جز خودارضایی نمیتوانند بکنند! پس فکر می کند پسری با چنین تجربیات و پیشینه ای بی برو برگرد همه چیز را چشم بسته درک کرده و می پذیرد از همین رو خیلی راحت و بدون مقدمه و استرس می گوید بله ....... اما چه می شود ؟ همه چیز برعکس تصور دخترک پیش می رود .پسره آن قدر عصبانی و ناراحت می شود که همان لحظه تصمیم می گیرد عقد و سایر برنامه ها را به هم بزند ، خانواده ها شوک زده از رفتارهای پسره و بی خبر از دلیل این تصمیم در رفع مشکل ناتوان می مانند .. خلاصه اینکه همه چیز در عرض یکی دو روز تمام می شود! چرا؟ چون پسره گفته "این کار برای دختران خیلی زشت و ناپسند و وقیحانه و غیرقابل گذشت است و من اصلا فکر نمی کردم اهل این برنامه ها باشی!!!!!! من نمی توانم با این موضوع کنار بیایم و هرگز با چنین دختری ازدواج نمی کنم!"


+ بنظرتان لازم است من حرفی، توضیحی، سرزنشی، افسوسی یا هر چیز اضافه ی دیگری بگویم؟


++ هم از کامنت های پر مهرتان و هم از کامنت های فحش و بد وبیراه گفتن هایتان - که با وجود ناراحت کننده بودن نشان از این دارد که هنوز اینجا را می خوانید - سپاس گذارم.



موافقین ۲ مخالفین ۰
تی تی خانوم

قسمتان می دهم به عطر گل های بهاری



یک وبلاگی بود .. مال یک پسر جوان .. شیوه اش این بود که همیشه چند خط ِ کوتاه می نوشت و در انتهای هر پست به پیوست همواره یک آهنگ بی کلام قرار می داد . انتخاب هایش بی نظیر بودند و کاملا باب طبع ِ من .. اصلا گویی هر بار دست هایم را گرفته باشد و شبیه فالگیرها قدری به کف دستم خیره شده و گفته باشد " خب تی تی خانوم بنظر می رسد امروز این آهنگ با حس و حال تو جور است .. بفرما.. تقدیم به تو .. گوش بده "
بی خردانه ترین کار این بود که به حافظه ی مرورگر اطمینان داشتم و بعد خیلی ساده چنین وبی را گم کردم !

+ آهای مردم شهر .. آدم های زندگی تان را گم نکنید .. آن هایی که بی دلیل خنده به لبانتان می آورند .. آن هایی که حس های خوب به شما می دهند .. آن هایی که باعث می شوند حس کنید بی نظیر هستید ؛ گمشان نکنید ... به روزگار و بازی هایش اطمینان نداشته باشید !


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
تی تی خانوم