تی تی و دغدغه هایش

دغدغه ام « چه گفتن » نیست « چطور گفتن » است

۹ مطلب با موضوع «رهیده از قیود ِ اماها» ثبت شده است

ریسمانی به نام وطن

یک بار، یکجایی _ که الان یادم نمی آید_ نوشته بودم من آدم رفتن هستم، آدم تعلق نداشتن. انگار چیزی در من مرا به رفتن و نماندن ترغیب می کند. روزی رفتن از آدم ها، روزی رفتن از خانه، روزی رفتن از شهر، و حالا از ...

در گذشته زمان رفتن که میشد به بندها و ریسمان های وصل شده هیچ توجهی نمیکردم! همیشه بی درنگ یک قیچی دستم گرفته و بریده و رفته ام. اما این بار فرق دارد! این بار که همه چیز دارد جدی می شود هی نخ ها و ریسمان ها میپیچند به دست و پایم..دست هایم لحظه ای مصمم و قیچی بدست می رود پی بریدن، و لحظه ای مردد و مستاصل قیچی را زمین گذاشته و می پیچد دور پاهایم. توی همین گذاشتن ها و برداشتن ها رسیدم به اینجا. و دلم تنگ شد برای آن تی تی و دغدغه هایش.

موافقین ۰ مخالفین ۰
تی تی خانوم

پناه بر خدا


وقتی همکارانم را دیدم که خیلی سرخوشانه و قبراق با عجله میدویدند تا در راهپیمایی محکوم کردن اغتشاشات اخیر شرکت کنند حس قاتلی را داشتم که مدت زیادی از قتل آخرش گذشته و حالا دوباره جنون کشتن به سرش زده است.

نمیدانستم بمب بهتر است یا قتل های انفرادی و زنجیره ای.

موافقین ۰ مخالفین ۰
تی تی خانوم

که بشود


مثل بازی گل یا پوچ ! چشم هایم را بسته ام و آرزو می کنم کاش گل باشد.



موافقین ۰ مخالفین ۰
تی تی خانوم

همین تی تی خانوم معمولی



مراوده ی بیش از حد با بعضی آدم ها را دوست ندارم.دوست ندارم آن قدر قاطی شان شوم که سبک زندگی و برخی تفکراتشان روی منو زندگی ام تاثیر بگذارد.مثلا قاطی شدن با آن هایی که حتی برای رفتن به سوپرمارکت سر خیابان هم کیف کمتر از «دیوید جونز» دستشان نمیگیرند! (اعتراف می کنم اسم این مارک همین امروز به گوشم خورد).

دوست ندارم دغدغه ام بشود مارک و برند و فلان جنس و فلان بوتیک.دلم‌ میخواهد همین تی تی خانومی باشم که وقتی در دست های دستفروش گوشه ی خیابان هم شال خوشرنگی دید بی نگرانی بخردَش.دلم میخواهد همین تی تی خانومی باشم که سعی میکند خوش لباس و مرتب باشد،همین تی تی خانومی که بی توجه به مد لباس هایی میخرد که بهش بیاید.من این تی تی را دوست دارم..همین تی تی خانومی که درگیر برند و مارک و فلان جنس و فلان بوتیک نیست‌.



۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
تی تی خانوم

غمگین ِ غمگینِ غمگین



کودکی در من است

گاه نشسته،با زانوهایی جمع شده و دست هایی چفت شده به دورش

گاه خوابیده، با پاهایی جمع شده توی شکمش

کودکی در من چنبره زده است .. غمگینِ غمگین ِ غمگین که هیچ آب نباتی خوشحالش نمیکند.



موافقین ۰ مخالفین ۰
تی تی خانوم

وفا نکردم و کردی..خطا ندیدم و دیدی



با سازش نشسته بود یک گوشه..اول من بودم که دیدمش..اول من بودم که ازش خوشم آمد .. اول من بودم که پیش قدم شده، بالای سرش ایستاده و گفته بودم "معلومه نوازنده ی خوبی هستید، بنظرم خیلی طول بکشه تا منم مثل شما بزنم". هنوز حتی سرش را بلند نکرده بود که جمله ی بعدی از نا کجا آباد ِ ذهن غلطیده بود روی زبانم "می آیید قدم بزنیم؟" دست از جا به جا کردن ساز کشیده بود، سرش را بلند کرده، قدری روی چهره ام مکث و بعد خیلی جدی گفته بود : "به شرطی که موهاتو افشون نکنی ، منو پریشون نکنی" .. چتری هایم را یک کمی سرانده بودم زیر روسری و با مخلوطی از خنده و خجالت گفته بودم :"نه من حواسم ضرب تر از این حرف هاست، اینا رو نگاه کنید (و دسته ی موهای بافته ام را گرفته بودم بالا )برای همین موهام رو بافتم."

قدم زده بودیم .. گفته بود "ساز است و رقص .. رقص می دانی؟" گفته بودم "می دانم .. و ساز اگر ساز ِ تو باشد، می رقصم..با ساز تو می رقصم ".. که بعد چرخیده و رقصیده بودم .. که باد پیچیده بود لای موهام .. که بافت ِموها باز .. که موها افشان و افشان .. که من همچنان چرخ و چرخ و چرخ ...

پس از آن بود که دیدم دارد می رود .. پریشان می رود ..



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
تی تی خانوم

من و کشکم .. همین الان یهویی



داشتم سعی می کردم با حس انحصار طلبی ام راجع به آن موضوع خاص مقابله کنم .. از آن مدل انحصارطلبی ها که انجام کاری را تنها در گرو وجود چیزی یا شخصی یا شرایطی خاص بدانی .. ساده نبود .. ساده نیست و حالا حالا ها باید بروم کشکم را بسابم !




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
تی تی خانوم

تعجب ندارد برادر ! من می توانم از همه ی شما بهتر باشم




برای من تنها زن ِ حاضر در یک کلاس ِ کاملا مردانه بودن و زیر نگاه های زیرزیرکی ِکنجکاو و متعجبشان ماندن نه تنها استرس زا نیست ، که خیلی هم اعتماد به نفس می دهد . تا پایان این دوره می توانم همه شان را فیتیله پیچ کنم .



موافقین ۰ مخالفین ۰
تی تی خانوم

ای شانزده سالگی


برای من شانزده سالگی سن کشف مردها و عشق های تینیجری و خواندن نامه های عاشقانه ی یواشکی نبود .. سن ِکشفِ چیزهای دیگری بود .. سنی بود که در آن نماز را به فارسی می خواندم .


موافقین ۰ مخالفین ۰
تی تی خانوم