تی تی و دغدغه هایش

دغدغه ام « چه گفتن » نیست « چطور گفتن » است

۲ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

در این غربت خانگی



حدود شش هفت سال پیش وقتی برای اولین و آخرین بار کلیپ واقعی و کوتاهی از سنگسار یک زن دیدم چنان حالم منقلب شد که دویدم توی رختکن حمام و نیم ساعت پشت ِ سر هم گریه کردم . آن لحظه فکر کردم رختکن ِحمام تنها جایی ست که کسی گریه ام را نخواهد دید . بعد به چشم های پف کرده ی قرمزم توی آینه نگاه کردم و احساس کردم هنوز دلم گریه می خواهد . احساسم درست بود چون یک ساعت بعد خودم را دیدم که چپیده ام توی انباری و باز دارم گریه می کنم !! می شود گفت  تا بیش از یک هفته حال خوبی نداشتم . ( و در همان هفته تمام جاهای کم رفت و آمد ِ خانه مان را که می شد در آن گریه کرد و کسی ندید ؛ پیدا کردم )

چند شب پیش داشتم توی پوشه ی فیلم ها دنبال یک فیلم به درد بخور برای تماشا می گشتم که چشمم خورد به فیلم سنگسار ثریا . چند سال است این فیلم دارد توی لپ تاپم زندگی می کند اما من هنوز نتوانسته ام نگاهش کنم . هر بار که قصد دیدن فیلمی میکنم چشمم می خورد بهش ، نمایشگر ماوس را می برم رویش و هر بار آن کلیپه می آید توی ذهنم و منصرف می شوم .

* بیچاره آن پوشه که در دستان ِ من سال هاست به دیده نشدن محکوم شده ست ! اما بیچاره تر آن هایی که نه قاضی و نه هیچ کس دیگری هرگز بی گناهی شان را ندید !




موافقین ۰ مخالفین ۰
تی تی خانوم

تعجب ندارد برادر ! من می توانم از همه ی شما بهتر باشم




برای من تنها زن ِ حاضر در یک کلاس ِ کاملا مردانه بودن و زیر نگاه های زیرزیرکی ِکنجکاو و متعجبشان ماندن نه تنها استرس زا نیست ، که خیلی هم اعتماد به نفس می دهد . تا پایان این دوره می توانم همه شان را فیتیله پیچ کنم .



موافقین ۰ مخالفین ۰
تی تی خانوم