تی تی و دغدغه هایش

دغدغه ام « چه گفتن » نیست « چطور گفتن » است

۲ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

از واقعیت تا شایعه !



اولش همینجوری با تعجب به عکسی که بریده ای از یک روزنامه بود زل زده بودم . فکر کردم اوه چه اتفاق غیرانسانی و ناجوانمردانه ای . یک پزشک بخاطر عدم پرداخت دستمزد توسط خانواده بیمار دستور ِباز کردن بخیه ی کودک را می دهد ! خیلی سریع سیل خاطراتی که دیگران از دریافت پول های اضافه توسط پزشکان برایم تعریف کرده بودند به ذهنم هجوم آورد که خب پذیرش واقعه  را خیلی راحت و باور پذیر میکرد. (حالا البته بماند که بعد از عصبانیت و ناراحتی و هیجانات اولیه ، بخاطر عشق و علاقه ی ناخوداگاهی که به امپاتی دارم چه فکرهایی از ذهنم گذشت )

بعد رگباری از خبرهای مختلف بود که در شبکه های اجتماعی منتشر شد . عکس های مختلف , کاریکاتورها و شعرها و پست های گونه گون راجع بهش . پای تلویزیون هم به ماجرا باز شد و خبر از توبیخ بیمارستان و کادر و آن پزشک و پرستار خاطی داد.

اما ماجرا همینجا تمام نشد . حالا موج جدید دیگری درگرفت در حمایت از این پزشک و پرستار . که آقا جریان اصلا این شکلی نبوده است . بچه ای با زخم سطحی چانه وارد بیمارستان شده اما والدین توان پرداخت هزینه ی بیمارستان را(هزینه ی بیمارستان , نه که پزشک) نداشته اند بهمین خاطر پشیمان شده اند و رفته اند . هیچ مشکلی هم نبوده تا اینکه بعد از ده روز این خانواده با تحریک نمی دانم کی ها تصمیم به رسانه ای کردن جریان میکنند !!! در ادامه هم عکس هایی ضمیمه شده بود با متن نوشته هایی در خصوص پرستاران و پزشکان فداکاری که هیچگاه کارهای انسان دوستانه شان جایی اعلام و رسانه ای نشده بود .

 

حالا دقیقا همین جریان راجع به آنفولانزای خوکی هم رخ داده است !


این البته فقط یک مثال بود تا بگویم هر بار خبری پخش می شود آدم آخرش نمی داندمیزان صحتش چقدر است ! همیشه بخش زیادی از وقت هر کداممان صرف این می شود که در ساده ترین حالت از مخمان مدد جسته و دو دو تا چهار تا کنیم تا حدس بزنیم کدام خبر صحت دارد کدام ندارد .. کدام بخش به واقعیت نزدیک تر است کدام نه . چرا ؟ چون شفاف سازی در مملکت ما جزو محالات شده . لاپوشانی و خبرها را هزار جور در لفافه پیچاندن و اذهان عمومی را از اصل واقعه دور کردن جزو بی بدلیل ساختار خبری مان شده است . به همین خاطر شایعه سازی در چنین مملکتی اصلا سخت نیست طوری که به مرحله ای رسیده ایم که هی با دیده ی شک و تردید به همه چیز نگاه می کنیم !!


پ ن : یک نکته ی نه چندان مهم ولی خنده دار دیگر .. این که آدم دست آخر نمیداند در برابر خبرهای اینچنینی چه عکس العملی داشته باشد.وقتی نظرت را می پرسند اگر هیچی نگویی فردایش کلی متن پخش میشود در مذمت سکوت کنندگان که آهای آدم های بی احساس و بی مسئولیت که در برابر فلان موضوع ساکت بودید .. عکس العمل نشان میدهی فرداش کلی متن پخش می شود که آهای کسانی که برای فلان موضوع کاسه داغ تر از آش شده بودید چرا فلان جا صدایتان در نمی آید .. خبر را پخش میکنی می گویند آهای کسانی که زرتی هر پیامی میرسد منتشر می کنید .. منتشر نکنی میگویند آهای کسانی که بی بخار هستید و زحمت پخش خبر را هم نمی کشید :)

خلاصه بلبشویی ست برای خودش !






موافقین ۰ مخالفین ۰
تی تی خانوم

بردهای اولیه



یک قدم نزدیک شدن به خودت ..  به افکار و عقایدت .. و یکی از بندهای ذهنی ات را گسستن .. می تواند در نوع خود برد بزرگی محسوب شود .




موافقین ۱ مخالفین ۰
تی تی خانوم